صدای مرا از قلب شهر غمگین و زلزلهزده خوی میشنوید
زهرا مشتاق گزارشگر اعزامی روزنامه اعتماد که صحنه را به چشم خود دیده، در توصیف وضعیت دردناک زلزله زدگان و رفتار مقامات حکومتی در واکنش به خواست مردم نوشته است:
صدای باد است که میان انبوه نایلونهای کشیدهشده بر خانههای ویران میپیچد. خانههایی که چون جسدهایی بیجان در نایلونهای شفاف پیچیده شدهاند، تا کوبش باد و تهمانده لرزههای زمین، تکههایش را از هم نپاشد. اینجا خوی است و مردم در حالی پاهای خود را بر زمین میگذارند که در هر پسلرزه، از هراس مرگ بر خود میپیچند.
در شهر شایعه زیاد است و دهان مردم، حتی در حضور نیروهای ضد شورش که در فلکه هواشناسی با صورتهای پوشیده و اسلحه به دست ایستادهاند، بسته نمیشود. آدمها اسمهایشان را نمیگویند. حرفشان را میزنند. در گوشیهای موبایلشان، تصویری از یک دوربین مدار بسته، دست به دست میشود. یک شی نورانی در آسمان که به زمین میافتد و بعدش زمین میلرزد. حتی خشک شدن دریاچه ارومیه را هم که در یک و نیم ساعتی خوی هست، کار روسها و چینیها میدانند که برای برداشت ذخایر غنی لیتیوم از دریاچه بوده است و بعد از معادن طلا میگویند. حتی میگویند که …