header photo

مشروح سخنان ولادیمیر پوتین در مراسم امضای قرارداد الحاق سرزمین های آزاد شده به روسیه

مشروح سخنان ولادیمیر پوتین در مراسم امضای قرارداد الحاق سرزمین های آزاد شده به روسیه

ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در امضای الحاق جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک و مناطق خرسون و زاپروژیا به روسیه خطاب به جهانیان اعلام نمود که با این رفراندوم و انتخاب میلیون ها ساکن و مردم جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک، در مناطق زاپوروژیا و خرسون، سرنوشت مشترک و تاریخ هزار ساله ما قرار دارد.

به گزارش اسپوتنیک، امروز جمعه 30 سپتامبر مراسم امضای قرارداد الحاق چهار سرزمین جدید - جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک و مناطق خرسون و زاپروژیا به روسیه با حضور ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در تالار گئورگیوسکی کرملین با حضور نمایندگان پارلمان برگزار شد.

رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین در این مراسم با پیام تبریک الحاق سرزمین های آزاد شده به روسیه، سخنرانی ایراد نمود.

متن کامل این سخنرانی رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین به شرح زیر است:

شهروندان محترم روسیه، شهروندان جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک ومناطق خرسون و زاپروژیا، نمایندگان دومای دولتی، سناتورهای فدراسیون روسیه! می دانید، همه پرسی در جمهوری های خلق دونتسک و لوگانسک، مناطق خرسون و زاپروژیا برگزار شد. نتایج مشخص است. مردم انتخاب خود را کردند، یک انتخاب واضح.

امروز ما در حال امضای توافق نامه هایی برای پذیرش جمهوری خلق دونتسک، جمهوری خلق لوهانسک، منطقه زاپروژیا و منطقه خرسون به روسیه هستیم. من مطمئن هستم که مجلس فدرال از قوانین اساسی در مورد تصویب و تشکیل چهار منطقه جدید، چهار زیرمجموعه جدید فدراسیون روسیه در روسیه حمایت خواهد کرد، زیرا این خواست میلیون ها نفر است. (تشویق و تمجید.)

و این البته حق آنهاست، حق مسلم آنهاست که در ماده اول منشور ملل متحد که مستقیماً از اصل حقوق برابر و تعیین سرنوشت ملتها صحبت می کند ذکر شده است.

تکرار می کنم: این یک حق مسلم مردم است، بر اساس وحدت تاریخی است که به نام آن نسل های اجداد ما پیروز شدند، کسانی که از خاستگاه روسیه باستان قرن ها روسیه را ایجاد کردند و از روسیه دفاع کردند. در اینجا، در نووروسیا، رومیانتسف، سووروف و اوشاکوف جنگیدند، کاترین دوم و پوتمکین شهرهای جدیدی را تأسیس کردند. در اینجا پدربزرگ ها و اجداد ما در طول جنگ بزرگ میهنی تا پای جان ایستادند.

رئیس جمهور روسیه تصریح کرد: ما همیشه قهرمانان "بهار روسیه" را به یاد خواهیم آورد، کسانی که با کودتای نئونازی در اوکراین در سال 2014 کنار نیامدند، همه کسانی که برای حق صحبت به زبان مادری خود، حفظ فرهنگ، سنت های خود جان خود را از دست دادند. ایمان، برای حق زندگی اینها رزمندگان دونباس، کشته شدگان در "اودسا خاتین"، قربانیان حملات تروریستی غیرانسانی رژیم کی یف هستند. اینها داوطلبان و شبه نظامیان هستند، این افراد غیرنظامی، کودکان، زنان، افراد مسن، روس ها، اوکراینی ها، مردمی از ملیت های مختلف هستند. این قهرمانان، رهبر واقعی مردم دونتسک الکساندر زاخارچنکو است، اینها فرماندهان نظامی آرسن پاولوف و ولادیمیر ژوگا، اولگا کوچورا و الکسی موزگووی هستند، این قهرمانان، دادستان جمهوری لوهانسک سرگئی گورنکو است. این چترباز نورماگومد گادژیماگومدوف و همه سربازان و افسران ما هستند که در جریان عملیات نظامی ویژه جان باختند. آنها قهرمان هستند. (تشویق حضار.) قهرمانان روسیه بزرگ. و از شما می خواهم که یاد و خاطره آنها را با یک دقیقه سکوت گرامی بدارید.

پشت انتخاب میلیون ها ساکن و مردم جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک، در مناطق زاپوروژیا و خرسون، سرنوشت مشترک و تاریخ هزار ساله ما قرار دارد. مردم توانستند، این ارتباط معنوی را به فرزندان و نوه های خود منتقل کردند. با وجود تمام آزمایشات و تجربیات، آنها سالها عشق به روسیه را پشت سر گذاشتند. و هیچ کس نمی تواند این احساس را در ما از بین ببرد. به همین دلیل است که با وجود این ارتباط معنوی، هم نسل‌های قدیمی‌تر و هم جوانان، کسانی که پس از فاجعه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمدند، به اتحاد ما، به آینده مشترک ما رأی دادند.

در سال 1991 در جنگلهای جنگل بیاوویسکا، بدون درخواست از اراده شهروندان عادی، نمایندگان نخبگان حزب در آن زمان تصمیم به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گرفتند و مردم ناگهان خود را از وطن خود جدا دیدند. این وطن پاره پاره شد، جامعه مردمی ما را متلاشی کرد، به یک فاجعه ملی تبدیل شد. همانطور که پس از انقلاب مرزهای جمهوری های اتحادیه شوروی، در پشت صحنه قطع شد، آخرین رهبران اتحاد جماهیر شوروی نیز بر خلاف میل مستقیم اکثریت مردم در رفراندوم 1991، کشور بزرگ ما را ویران کردند، به سادگی با مردم مقابله کردند. این یک واقعیت است.

ولادیمیر پوتین در ادامه تصریح کرد که: اعتراف می کنم که آنها حتی به طور کامل نمی دانستند که چه می کنند و این امر در نهایت به چه عواقبی ناگزیر منجر می شود. اما دیگر مهم نیست. اتحاد جماهیر شوروی وجود ندارد، گذشته قابل بازگشت نیست. بله، و روسیه امروز دیگر به آن نیاز ندارد، ما برای این تلاش نمی کنیم. اما هیچ چیز قوی‌تر از عزم میلیون‌ها نفر نیست که با فرهنگ، ایمان، سنت‌ها، زبان خود، خود را بخشی از روسیه می‌دانند که اجدادشان قرن‌ها در یک کشور واحد زندگی می‌کردند. هیچ چیز قوی تر از عزم این مردم برای بازگشت به میهن واقعی و تاریخی خود نیست.
برای هشت سال طولانی، مردم در دونباس در معرض نسل کشی، گلوله باران و محاصره قرار گرفتند، و در خرسون و زاپروژیا تلاش کردند به طور جنایتکارانه نفرت را نسبت به روسیه، نسبت به همه چیز روسی، پرورش دهند. اکنون، در جریان همه پرسی، رژیم کی‌‌یف تهدید به خشونت، مرگ معلمان مدارس، زنانی که در کمیسیون های انتخاباتی کار می کردند، میلیون ها نفر را که برای ابراز اراده خود آمده بودند، با سرکوب ترسانده است. اما مردم شکست ناپذیر دونباس، زاپروژیا و خرسون نظر خود را داشتند.
من می خواهم مقامات کی‌‌یف و اربابان واقعی آنها در غرب مرا بشنوند تا همه این را به خاطر بسپارند: مردمی که در لوگانسک و دونتسک، خرسون و زاپروژیا زندگی می کنند برای همیشه شهروند ما می شوند. (تشویق و تمجید.)

ولادیمیر پوتین در ادامه سخنان خود تصریح کرد: ما از رژیم کی یف می‌خواهیم که فورا آتش‌بس، همه خصومت‌ها، جنگی را که در سال 2014 آغاز کرد، متوقف کند و به میز مذاکره بازگردد. ما برای این آماده هستیم، بیش از یک بار گفته شده است. اما ما در مورد انتخاب مردم در دونتسک، لوهانسک، زاپوروژیا و خرسون بحثی نخواهیم کرد، این موضوع و رفراندوم دیگر انتخاب شده است، روسیه به آن خیانت نخواهد کرد. (تشویق حضار.) و مقامات امروز کی یف باید با این اراده آزاد مردم با احترام رفتار کنند، نه چیز دیگری. این تنها راه صلح است.

ما با تمام نیروها و وسایلی که در اختیار داریم از سرزمین خود محافظت خواهیم کرد و هر کاری را برای تضمین زندگی امن مردم خود انجام خواهیم داد. این رسالت بزرگ آزادیبخش مردم ماست.

ما قطعا شهرها و شهرک های ویران شده، ساختمان های مسکونی، مدارس، بیمارستان ها، تئاترها و موزه ها را بازسازی خواهیم کرد، شرکت های صنعتی، کارخانه ها، زیرساخت ها، تامین اجتماعی، بازنشستگی، مراقبت های بهداشتی و سیستم های آموزشی را در این مناطق بازسازی و توسعه خواهیم داد.

البته ما روی ارتقای سطح امنیت کار خواهیم کرد. ما با هم مطمئن خواهیم شد که شهروندان در مناطق جدید حمایت کل مردم روسیه، کل کشور، همه جمهوری‌ها، همه سرزمین‌ها و مناطق سرزمین مادری پهناور ما را احساس کنند. (تشویق و تمجید حضار).

دوستان عزیز، همکاران!

امروز می خواهم خطاب به سربازان و افسرانی که در عملیات نظامی ویژه شرکت می کنند، سربازان دونباس و نووروسیا، کسانی که پس از صدور فرمان بسیج نسبی، به صفوف نیروهای مسلح می پیوندند و وظیفه میهنی خود را انجام می دهند. شما با ندای دلشان به ادارات ثبت نام و سربازی بیایند. می خواهم به پدر و مادر و همسر و فرزندانشان رجوع کنم تا به آنها بگویم مردم ما برای چه می جنگند، چه دشمنی با ما مخالفت می کند، که جهان را وارد جنگ ها و بحران های جدید می کند و با این جنگها سود خونین آنها را از این فاجعه می گیرد.

هموطنان ما، برادران و خواهران ما در اوکراین - بخش بومی مردم متحد ما - با چشمان خود دیدند که حلقه های حاکمه به اصطلاح غرب برای همه بشریت آماده می شوند. در واقع آنها غربی ها فقط نقاب های خود را انداختند، درون واقعی خود را نشان دادند.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، غرب تصمیم گرفت که جهان، همه ما، برای همیشه مجبور به تحمل دیکته های آن باشیم. سپس در سال 1991، غرب انتظار داشت که روسیه خود به خود از هم بپاشد. بله، تقریباً اتفاق افتاد - ما دهه 90، دهه 90 وحشتناک، گرسنه، سرد و ناامید را به یاد می آوریم. اما روسیه مقاومت کرد، احیا شد، تقویت شد و دوباره جایگاه واقعی خود را در جهان گرفت.

در عین حال، غرب در تمام این مدت به دنبال فرصتی جدید برای ضربه زدن به ما، تضعیف و نابودی روسیه است که همیشه آرزوی آن را داشته اند، دولت ما را شکافته، مردم را در برابر یکدیگر قرار داده، آنها را محکوم به محکومیت می کند. به سادگی از این واقعیت غافلگیر شده اند که چنین کشور بزرگ و عظیمی در جهان با قلمرو، ثروت طبیعی، منابع، با مردمی که نمی دانند چگونه و هرگز طبق دستور دیگران زندگی نمی کنند، وجود دارد (روسیه).

غرب آماده است برای حفظ سیستم استعماری نو که به آن اجازه می دهد تا جهان را به قیمت دلار و دیکته های تکنولوژیک، خراب کند، از همه چیز فراتر برود و حرمت بشریت را از بین ببرد. برای استخراج منبع اصلی رفاه نابسامان، رانت هژمون این اقدامات را می کند. حفظ این رانت انگیزه کلیدی، واقعی و کاملاً خودخواهانه آنهاست. به همین دلیل است که حاکمیت زدایی کامل به نفع غربی ها است. از این رو تجاوز آنها به دولت های مستقل، به ارزش های سنتی و فرهنگ های اصیل، تلاش برای تضعیف فرآیندهای بین المللی و یکپارچه سازی خارج از کنترل آنها، ارزهای جدید جهانی و مراکز توسعه فناوری است. برای آنها بسیار مهم است که همه کشورها حاکمیت خود را به ایالات متحده آمریکا تسلیم کنند.

نخبگان حاکم برخی از کشورها داوطلبانه موافقت می کنند که این کار را انجام دهند، داوطلبانه موافقت می کنند که دست نشانده شوند. از دیگران رشوه می گیرند، مرعوب می شوند. و اگر نتیجه ندهد، کل ایالت‌ها و کشورها را نابود می‌کنند و فجایع انسانی، بلایا، ویرانه‌ها، میلیون‌ها سرنوشت ویران‌شده و درهم شکسته انسانی، محاصره تروریست‌ها، مناطق فاجعه اجتماعی، مناطق تحت الحمایه، مستعمرات و نیمه مستعمره‌ها را پشت سر می‌گذارند. آنها تا زمانی که منافع خود را دریافت می کنند اهمیتی به نابودی نمی دهند.

من می خواهم یک بار دیگر تأکید کنم که دقیقاً در حرص و آز و به قصد حفظ قدرت نامحدود خود است که دلایل واقعی جنگ ترکیبی که "غرب به طور دسته جمعی" علیه روسیه به راه انداخته است وجود دارد. آنها برای ما آرزوی آزادی ندارند، اما می خواهند ما را به عنوان یک مستعمره ببینند. غرب همکاری مساوی را نمی خواهند، بلکه دزدی می خواهند. آنها می خواهند ما را نه به عنوان یک جامعه آزاد، بلکه به عنوان انبوهی از بردگان بی روح ببینند.

رئیس جمهور روسیه در ادامه سخنان خود در کرملین تصریح کرد: از نظر آنها (غربی ها) تهدید مستقیم اندیشه و فلسفه ماست و به همین دلیل به فیلسوفان ما دست درازی می کنند. فرهنگ و هنر ما برای آنها خطر است، بنابراین سعی می کنند آنها را ممنوع کنند. توسعه و رفاه ما نیز تهدیدی برای آنها است - رقابت در حال افزایش است. آنها اصلاً به روسیه نیاز ندارند(تشویق و تمجید حضار.)

یادآوری می‌کنم که ادعای سلطه بر جهان در گذشته بیش از یک بار با شجاعت و ایستادگی مردم ما شکسته شده است. روسیه همیشه روسیه خواهد بود. ما به دفاع از ارزش های خود و میهن خود ادامه خواهیم داد.

غرب روی مصونیت از مجازات حساب می کند و از همه چیز دور می شود. در واقع تا اینجا همه چیز از بین رفته است. توافقات در زمینه امنیت استراتژیک به سبد زباله رفته است. توافقات حاصل شده در بالاترین سطح سیاسی نادرست اعلام می شود. قول قاطعانه عدم گسترش ناتو به شرق، به محض اینکه رهبران سابق ما آنها را خریدند، به یک فریب کثیف تبدیل شد. معاهده‌های دفاع ضد موشکی و موشک‌های میان‌برد و کوتاه‌تر به بهانه‌های دور از ذهن به‌طور یک‌جانبه شکسته شده‌اند.

تنها چیزی که از هر طرف می شنویم این است: "غرب از نظم مبتنی بر قوانین حمایت می کند." آنها از کجا آمده اند؟ چه کسی حتی این قوانین را دیده است؟ چه کسی موافقت کرد؟ گوش کنید، این فقط نوعی حرف مزخرف، فریب محض، استانداردهای دو یا سه گانه است! این فقط برای احمق ها طراحی شده است.

روسیه یک قدرت هزار ساله بزرگ، یک کشورمتمدن است و با چنین قوانین جعلی و دروغین زندگی نخواهد کرد. (تشویق و تمجید حضار)

این به اصطلاح غرب است که اصل مصونیت مرزها را زیر پا گذاشته است و حالا به تشخیص خود تصمیم می گیرد که چه کسی حق تعیین سرنوشت دارد و چه کسی نه، چه کسی شایسته آن نیست. چرا آنها چنین تصمیم می گیرند، چه کسی چنین حقی را به آنها داده است - نامشخص است.

به همین دلیل است که انتخاب مردم در کریمه، سواستوپل، دونتسک، لوخانسک، زاپوروژیا و خرسون باعث خشم وحشیانه در آنها می شود. این غرب حق اخلاقی ندارد که آن را ارزیابی کند، حتی در مورد آزادی دموکراسی لکنت زبان می گیرد. نه، و هرگز غرب این حق را داردا نبوده است!

رئیس جمهور روسیه در ادامه تصریح کرد: نخبگان غربی نه تنها حاکمیت ملی و قوانین بین المللی را انکار می کنند. هژمونی آنها ویژگی بارز توتالیتاریسم، استبداد و آپارتاید دارد. آنها با وقاحت دنیا را به دست نشاندگان خود تقسیم می کنند، به کشورهای به اصطلاح متمدن و بقیه که طبق نقشه امروز نژادپرستان غربی باید به لیست بربرها و وحشی ها اضافه شوند. برچسب های دروغین - "کشور یاغی"، "رژیم استبدادی" - از قبل این برچسب ها را اماده می کنند، آنها به کل مردم و دولت ها انگ می زنند و هیچ چیز جدیدی در این وجود ندارد. در این هیچ چیز جدیدی وجود ندارد: نخبگان غربی، همانطور که بودند، به همین شکل - استعمارگر - باقی مانده اند. آنها تبعیض قائل می شوند، مردم را به درجه های "اول" و "سایر" تقسیم می کنند.

ما هرگز چنین ناسیونالیسم سیاسی و نژادپرستی را نپذیرفته ایم و نخواهیم پذیرفت. و اگر نژادپرستی نباشد، روسیه هراسی که اکنون در سراسر جهان در حال گسترش است چیست؟ اگر نژادپرستی نباشد، این اعتقاد قاطع غرب که تمدن و فرهنگ نئولیبرالی آن الگوی مسلم برای کل جهان است چیست؟ "کسی که با ما نیست بر ضد ماست". حتی این شعار عجیب به نظر می رسد.

حتی توبه از جنایات تاریخی خود را نخبگان غربی به دیگران منتقل می کنند و از شهروندان کشورهای خود و سایر مردمان می خواهند به آنچه که اصلاً با آن کاری ندارند اعتراف کنند - مثلاً برای دوره استعمار. فتوحات، همه اینها هیچ اعتباری ندارد.

لازم به یادآوری است که غرب سیاست استعماری خود را از قرون وسطی آغاز کرد و سپس تجارت جهانی برده، نسل کشی قبایل سرخ پوست در آمریکا، غارت هند، آفریقا، جنگ های انگلستان و فرانسه علیه چین را دنبال کرد. در نتیجه مجبور شد بنادر خود را برای تجارت مواد مخدر باز کند. کاری که آنها انجام دادند این بود که کل ملت ها را به مواد مخدر کشاندند، عمداً کل گروه های قومی را به خاطر زمین و منابع نابود کردند، یک شکار واقعی برای افرادی مانند شکار حیوانات به راه انداختند. این برخلاف ماهیت انسان، حقیقت، آزادی و عدالت است.

و ما - مفتخریم که در قرن بیستم این کشور ما بود که جنبش ضد استعماری را رهبری کرد که فرصت‌هایی را برای بسیاری از مردم جهان برای توسعه به منظور کاهش فقر و نابرابری و غلبه بر گرسنگی و بیماری باز کرد.

تاکید می کنم که یکی از دلایل روس هراسی چند صد ساله اخیر، کینه توزی پنهان این نخبگان غربی نسبت به روسیه دقیقاً این است که ما در دوران فتوحات استعماری اجازه ندادیم از خود غارت شویم، اروپایی ها را مجبور به تجارت برای منافع متقابل کردیم. . این امر با ایجاد یک دولت متمرکز قوی در روسیه منجر شد که خود را بر اساس ارزش های اخلاقی بزرگ ارتدکس، اسلام، یهودیت و بودیسم بود، و فرهنگ روسی که برای همه جهانیان باز است را توسعه و تقویت کرد.

مشخص است که از طرف غرب برنامه هایی برای مداخله در روسیه بارها و بارها انجام شد، آنها سعی کردند از هر دو زمان آشفته ابتدای قرن هفدهم و دوره تحولات پس از سال 1917 استفاده کنند - آنها شکست خوردند. با این وجود، غرب در پایان قرن بیستم، زمانی که دولت (شوروی) ویران شد، توانست ثروت روسیه را تصاحب کند. سپس آنها ما را دوست و شریک نامیدند، اما در واقع با ما مانند یک مستعمره رفتار کردند - تریلیون ها دلار کشور ما، تحت طرح های مختلف از کشور خارج شد. همه ما همه چیز را به یاد می آوریم، ما چیزی را فراموش نکرده ایم. و این روزها، مردم در دونتسک و لوهانسک، در خرسون و زاپوریژیا به نفع بازگرداندن وحدت تاریخی ما صحبت کرده اند. متشکرم! (تشویق و تمجید حضار).

کشورهای غربی قرن هاست که به اصطلاح تکرار می کنند که آزادی و دموکراسی را برای سایر مردم به ارمغان می آورند. اما همه چیز دقیقا برعکس است: به جای دموکراسی - سرکوب و استثمار. به جای آزادی - بردگی و خشونت. کل نظم جهانی تک قطبی ذاتاً ضد دموکراتیک است و آزاد نیست، فریبکارانه و ریاکارانه است. ایالات متحده ۀمریکا تنها کشوری در جهان است که دو بار از سلاح اتمی استفاده کرده و شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را ویران کرده است. به هر حال، آنها یک سابقه ادر این زمینه دارند.

این را هم یادآوری کنم که آمریکا همراه با انگلیسی ها در هامبورگ، کلن و بسیاری دیگر از شهرهای آلمان را بدون نیاز نظامی در طول جنگ جهانی دوم به ویرانه تبدیل کردند. و این کار با سرکشی انجام شد، تکرار می کنم، بدون نیاز نظامی. تنها یک هدف وجود داشت: همانطور که در مورد بمباران هسته ای در ژاپن، ترساندن کشور ما و کل جهان هدف بود. ایالات متحده آمریکا با "بمباران وحشیانه "، استفاده از سلاح های شیمیایی، اثر وحشتناکی در حافظه مردم کره و ویتنام بر جای گذاشت.

آنها (آمریکایی ها) تاکنون آلمان، ژاپن، جمهوری کره و سایر کشورها را در واقع اشغال کرده اند و در عین حال بدبینانه آنها را متحدان برابر خود می نامند. گوش کنید! نمی دانم این چه نوع اتحادی است؟ تمام دنیا می دانند که رهبران این کشورها تحت نظر هستند، اولین افراد این کشورها در حال نصب دستگاه های شنود نه تنها در ادارات، بلکه در اماکن مسکونی هستند. این یک شرم واقعی برای انها است. ننگ هم برای کسانی که این کار را می کنند و هم برای کسانی که مانند برده ها در سکوت و فروتنی این بی احترامی را می بلعند.

آنها (آمریکایی ها و غربی ها) دستورات و فریادهای بی ادبانه و توهین آمیز خطاب به دست نشاندگان خود را همبستگی یورو-آتلانتیک، توسعه سلاح های بیولوژیکی، آزمایش بر روی افراد زنده، از جمله در اوکراین، تحقیقات پزشکی سالم می نامند. آنها با سیاست مخرب، جنگ ها و دزدی هایی را بوجود اوردند که موج عظیم امروزی در جریان مهاجرت را برانگیختند. میلیون‌ها نفر از محرومیت رنج می‌برند، مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند، هزاران نفر می‌میرند و تلاش می‌کنند به همان اروپا برسند. اکنون از اوکراین غلات و نان صادر می کنند. این نان و غلات به بهانه "تامین امنیت غذایی فقیرترین کشورهای جهان" به کجا می رود؟ کجا می رود؟ همه چیز به همان کشورهای اروپایی می رود. در آنجا پنج درصد فقط به فقیرترین کشورهای جهان رفتند. باز هم یک کلاهبرداری و فریب آشکار است.

نخبگان آمریکایی در واقع از تراژدی این افراد برای تضعیف رقبای خود و نابودی دولت ها و ملت ها استفاده می کنند. این زورگویی در مورد اروپا نیز صدق می کند، این در مورد هویت فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و سایر کشورهای با سابقه طولانی نیز صدق می کند.

واشنگتن خواستار تحریم های بیشتر و بیشتر علیه روسیه است و اکثر سیاستمداران اروپایی با این موضوع موافق هستند. آنها به وضوح درک می کنند که ایالات متحده، با فشار وارد کردن به اتحادیه اروپا به رد کامل حامل های انرژی روسیه و سایر منابع، عملاً منجر به غیرصنعتی شدن اروپا و تسخیر کامل بازار اروپا می شود - آنها همه چیز را می دانند، این نخبگان اروپایی هستند. آنها همه چیز را می فهمند، اما ترجیح می دهند در خدمت منافع دیگران باشند. این دیگر نوکری نیست، بلکه خیانت مستقیم به مردم آنهاست. ولی خدا حفظشون کنه این به خودشون مربوطه.

اما تحریم ها برای آنگلوساکسون ها کافی نیست، آنها به خرابکاری روی آورده اند - باور نکردنی، اما واقعی - با سازماندهی انفجار در خطوط لوله گاز بین المللی نورد استریم که در امتداد کف دریای بالتیک قرار دارند، آنها در واقع شروع به تخریب زیرساخت ها کرده اند. - زیرساخت انرژی اروپا برای همگان روشن است چه کسانی از این کار سود می برند. هر کس که نفع می برد، حتما کار اوست.

دیکته ایالات متحده بر اساس زور وحشیانه، بر اساس قانون مشت است. به زیبایی پیچیده می شود، گاهی اوقات بدون هیچ لفاف، اما ماهیت همان است - قانون مشت. از این رو استقرار و نگهداری صدها پایگاه نظامی در تمام نقاط جهان، گسترش ناتو، تلاش برای ایجاد اتحادهای نظامی جدید مانند AUKUS و مانند آن. همچنین کار فعالی برای ایجاد پیوند نظامی-سیاسی بین واشنگتن - سئول - توکیو در حال انجام است. تمام کشورهایی که دارای حاکمیت استراتژیک واقعی هستند یا به دنبال داشتن حاکمیت استراتژیک واقعی هستند و قادر به به چالش کشیدن هژمونی غرب هستند، به طور خودکار در دسته دشمنان قرار می گیرند.

بر اساس این اصول است که دکترین های نظامی ایالات متحده و ناتو ساخته می شوند و چیزی کمتر از تسلط کامل نیاز ندارند. نخبگان غربی برنامه‌های استعماری نوین خود را به همان شیوه ریاکارانه ارائه می‌کنند، حتی با ادعای صلح‌آمیز بودن، از نوعی مهار صحبت می‌کنند، و چنین کلمه حیله‌آمیزی از این استراتژی به استراتژی دیگر سرگردان است، اما در واقع تنها به معنای یک است. چیز - تضعیف هر مرکز توسعه مستقل.

ما قبلاً در مورد مهار روسیه، چین و ایران شنیده ایم. من معتقدم سایر کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و همچنین شرکا و متحدان فعلی ایالات متحده در ردیف بعدی قرار دارند. ما می دانیم که هر چه آنها دوست ندارند، تحریم هایی را علیه متحدان خود اعمال می کنند، ابتدا علیه یک بانک، سپس علیه بانک دیگر. اکنون علیه یک شرکت، اکنون علیه شرکت دیگر. این همان عمل است و گسترش خواهد یافت. آنها همه را هدف قرار می دهند، از جمله نزدیک ترین همسایگان ما - کشورهای CIS.

در عین حال، غرب به وضوح و مدت هاست که آرزوی آرزو کرده است. از این رو، با شروع یک حمله انفجاری تحریمی علیه روسیه، آنها معتقد بودند که یک بار دیگر می توانند تمام جهان را به فرمان خود بسازند. اما، همانطور که معلوم شد، چنین چشم انداز گلگونی به دور از همه - شاید مازوخیست های سیاسی کامل و تحسین کنندگان دیگر اشکال غیر سنتی روابط بین الملل - هیجان زده می شود. بسیاری از کشورها راه معقولی را برای همکاری با روسیه انتخاب می کنند.

غرب به وضوح انتظار چنین سرکشی را از آنها نداشت. آنها فقط عادت کردند که طبق یک الگو عمل کنند، همه چیز را گستاخانه بگیرند، باج گیری، رشوه، ارعاب کنند، و خودشان را متقاعد کنند که این روش ها برای همیشه جواب می دهند، گویی در گذشته استخوان بندی شده و منجمد شده اند.

چنین اعتماد به نفسی نه تنها محصولی مستقیم از مفهوم بدنام انحصار خود فرد است - البته این به سادگی تعجب آور است - بلکه محصول "گرسنگی اطلاعات" واقعی در غرب است. آنها حقیقت را در اقیانوسی از افسانه ها، توهمات و جعلیات غرق کردند، با استفاده از تبلیغات بسیار تهاجمی، دروغگویی بی پروا، مانند گوبلز. هر چه دروغ باورنکردنی تر باشد، سریعتر آن را باور می کنند - طبق این اصل آنها اینگونه عمل می کنند.

اما مردم را نمی توان با دلار و یورو چاپ شده تغذیه کرد. تغذیه با این تکه‌های کاغذ غیرممکن است و نمی‌توان خانه‌ای را با سرمایه مجازی و متورم شبکه‌های اجتماعی غربی گرم کرد. همه اینها مهم است، چیزی که من در مورد آن صحبت می کنم. اما اهمیت چیزی که اخیراً گفته شد کمتر مهم نیست: شما نمی توانید با پول کاغذی به کسی غذا بدهید - به غذا نیاز دارید و با این حروف بزرگ هم کسی را گرم نمی کنید - حامل های انرژی مورد نیاز است.

بنابراین، سیاستمداران در همان اروپا باید هموطنان خود را متقاعد کنند که کمتر غذا بخورند، کمتر بشویند و در خانه گرمتر بپوشند. و کسانی که شروع به پرسیدن سؤالات منصفانه می کنند: "در واقع، چرا چنین است؟" - آنها بلافاصله دشمنان، افراط گرایان و رادیکال ها اعلام می شوند. آنها پیکان را به روسیه تغییر می دهند، می گویند: اینجا، می گویند منبع همه مشکلات شما کیست. دوباره دروغ می گویند.

آنچه که می‌خواهم بر آن تاکید کنم: دلایل زیادی وجود دارد که معتقد باشیم نخبگان غربی به دنبال راه‌های سازنده برای خروج از بحران جهانی غذا و انرژی نیستند که به تقصیر آنها و دقیقاً به دلیل تقصیر آنها به وجود آمده است. سیاست چندین ساله آنها خیلی قبل از عملیات نظامی ویژه ما در اوکراین، در دونباس. آنها قصد حل مشکلات بی عدالتی و نابرابری را ندارند. این ترس وجود دارد که آنها آماده استفاده از دستور العمل های دیگر، آشنا برای آنها هستند.

و در اینجا شایان ذکر است که غرب از تضادهای اوایل قرن بیستم از طریق جنگ جهانی اول بیرون آمد. سود حاصل از جنگ جهانی دوم به ایالات متحده این امکان را داد که سرانجام بر پیامدهای رکود بزرگ غلبه کند و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود و قدرت دلار را به عنوان یک ارز ذخیره جهانی بر روی کره زمین تحمیل کند. و بحران دیرهنگام دهه 80 - و در دهه 80 قرن گذشته بحران نیز تشدید شد - غرب تا حد زیادی با تصاحب میراث و منابع اتحاد جماهیر شوروی که در حال فروپاشی و در نهایت فروپاشی بود، غلبه کرد. این یک واقعیت است.

روسیه مسئولیت خود را در قبال جامعه جهانی درک می کند و هر کاری را برای زنده کردن چنین مبارزه ای انجام می دهد.

واضح است که مدل استعمار نو در نهایت محکوم به فنا است. اما تکرار می کنم که صاحبان واقعی او تا آخر به او خواهند چسبید. آنها به سادگی چیزی برای ارائه به دنیا ندارند، جز حفظ همان سیستم دزدی و دزدی.

در واقع، آنها تف به حق طبیعی میلیاردها انسان، بیشتر بشریت، برای آزادی و عدالت، برای تعیین آینده خود به تنهایی. اکنون آنها کاملاً به سمت انکار رادیکال هنجارهای اخلاقی، مذهب و خانواده رفته اند.

بیایید به چند سوال بسیار ساده برای خودمان پاسخ دهیم. اکنون می‌خواهم به آنچه گفتم بازگردم، می‌خواهم به همه شهروندان کشور - نه فقط به همکارانی که در سالن هستند - خطاب به همه شهروندان روسیه بگویم: آیا ما می‌خواهیم اینجا، در کشورمان داشته باشیم. ، در روسیه به جای مادر و پدر "والد شماره یک" ، "شماره دو" ، "شماره سه" وجود داشت (آنها واقعاً دیوانه شدند!)؟ آیا واقعاً مایلیم که انحرافاتی که منجر به انحطاط و انقراض می شود از مقطع ابتدایی به کودکان مدارس ما تحمیل شود؟ این که در آنها طبل بزنند که ظاهراً غیر از زن و مرد جنسیت های دیگری نیز وجود دارد و به شما پیشنهاد عمل تغییر جنسیت داده شود؟ آیا ما همه اینها را برای کشور و فرزندانمان می خواهیم؟ برای ما، همه اینها غیرقابل قبول است، ما آینده ای متفاوت داریم، از آن خودمان.

تکرار می کنم، دیکتاتوری نخبگان غربی علیه همه جوامع از جمله خود مردم کشورهای غربی است. این یک چالش برای همه است. چنین نفی کامل انسان، سرنگونی ایمان و ارزش‌های سنتی، سرکوب آزادی ویژگی‌های "دین معکوس" - شیطان پرستی آشکار - را به دست می‌آورد. در موعظه روی کوه، عیسی مسیح با تقبیح انبیای دروغین می‌گوید: "از میوه‌هایشان آنها را خواهید شناخت". و این میوه های سمی در حال حاضر برای مردم آشکار است - نه تنها در کشور ما، در همه کشورها، از جمله برای بسیاری از مردم در خود غرب.

جامعه جهانی و آماده اند نه تنها منافع خود را اعلام کنند، بلکه از آنها نیز دفاع کنند و چندقطبی را فرصتی برای تقویت حاکمیت خود و در نتیجه کسب آزادی واقعی، دیدگاه تاریخی، حق خود برای مستقل، خلاق و اصیل بدانند. توسعه، به یک فرآیند هماهنگ.

در همه جای دنیا از جمله در اروپا و آمریکا، همانطور که گفتم، همفکران زیادی داریم و احساس می کنیم، حمایت آنها را می بینیم. یک جنبش آزادیبخش و ضد استعماری علیه هژمونی تک قطبی در حال حاضر در متنوع ترین کشورها و جوامع در حال توسعه است. ذهنیت او فقط رشد خواهد کرد. این نیرو است که واقعیت ژئوپلیتیک آینده را تعیین خواهد کرد.

دوستان عزیز! امروز ما برای یک راه عادلانه و آزاد می جنگیم، اول از همه برای خودمان، برای روسیه، برای اینکه دیکته، استبداد برای همیشه در گذشته بماند. من متقاعد شده‌ام که کشورها و مردم درک می‌کنند که سیاست مبتنی بر انحصار هر کسی، بر سرکوب فرهنگ‌ها و مردمان دیگر، ذاتاً جنایتکار است، که ما باید این صفحه شرم‌آور را ورق بزنیم. فروپاشی هژمونی غرب که آغاز شده برگشت ناپذیر است. و باز هم تکرار می کنم: مثل قبل نخواهد بود.

میدان جنگی که سرنوشت و تاریخ ما را به آن فراخوانده است، میدان جنگ برای مردم ما، برای روسیه بزرگ تاریخی است. (تشویق و تمجید.)

برای روسیه تاریخی بزرگ، برای نسل های آینده، برای فرزندان، نوه ها و نوه های ما، ما باید آنها را از بردگی، از آزمایشات هیولایی که با هدف فلج کردن آگاهی و روح آنها انجام می شود، محافظت کنیم.

امروز ما می جنگیم تا هرگز به ذهن کسی نرسد که روسیه، مردم ما، زبان ما، فرهنگ ما را می توان از تاریخ گرفت و پاک کرد. امروز ما به تحکیم کل جامعه نیاز داریم و چنین انسجامی تنها بر اساس حاکمیت، آزادی، خلقت و عدالت است. ارزش های ما انسانیت، رحمت و شفقت است.

و من می خواهم سخنرانی خود را با سخنان یک میهن پرست واقعی ایوان الکساندرویچ ایلین به پایان برسانم: "اگر روسیه را وطن خود می دانم ، پس این بدان معنی است که من به زبان روسی عشق می ورزم ، فکر می کنم و فکر می کنم ، آواز می خوانم و روسی صحبت می کنم. که من به قدرت معنوی مردم روسیه اعتقاد دارم. روح او روح من است. سرنوشت او سرنوشت من است. رنج او غم من است. گل دادن آن شادی من است."

در پشت این کلمات یک انتخاب معنوی بزرگ وجود دارد که برای بیش از هزار سال دولت روسیه توسط نسل های بسیاری از اجداد ما دنبال شد. امروز ما این انتخاب را انجام می دهیم، شهروندان جمهوری خلق دونتسک و لوگانسک، ساکنان مناطق زاپوریژیا و خرسون این انتخاب را انجام داده اند. آنها انتخاب کردند که با مردم خود باشند، با میهن باشند، سرنوشت آن را زندگی کنند، با آن پیروز شوند.

 

Go Back

Comment