header photo

به مناسبت هفتاد و یکمین سالگرد جنبش 21 آذر

به مناسبت هفتاد و یکمین سالگرد جنبش 21 آذر

نگاهی به مناسبات دوحکومت خودمختارآذربایجان وکردستان

در تاریخ معاصر ایران، به ویژه طی صد سال اخیر، خلقهای ساکن ایران مبارزات پیگیر و فداکارانه ای در راه دستیابی به آزادی و پیشرفت اجتماعی انجام داده اند که نتایج متفاوتی داشته است.

پیروزی انقلاب مشروطیت، پیروزی خلقهای آذربایجان و کردستان در جنبشهای 21 آذر و 2 بهمن و تاسیس حکومت ملی آذربایجان و جمهوری مهاباد کردستان در سال 1324، پیروزی جنبش ملی کردن صنعت نفت و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی 22 بهمن 1357 نمونه های موفقی از این مبارزات هستند. این نمونه های موفق، تجربیات باارزشی هستند که اهمیت سترگ اتحاد و همکاری میان توده های وسیع خلقها و احزاب و سازمانهای رهبری کنندۀ آنها را به اثبات می رساند.

طی این سالهای طولانی، یکی از عرصه های مهم مبارزۀ خلقهای ایران، مبارزه در راه تامین حقوق انسانی و دمکراتیک خلقها بوده است. درسالهای پس از انقلاب مشروطیت و به حاکمیت رسیدن رضاخان، هم در آذربایجان و هم در کردستان، مبارزه در راه تامین حقوق ملی همواره ادامه داشته است. برای نمونه می توان به مبارزات شیخ محمد خیابانی از سال 1296 تا سال 1299 در آذربایجان و مبارزۀ مردم کردستان به رهبری اسماعیل آقا سیمکو در سالهای پس از جنگ جهانی اول تا سال 1309 اشاره کرد. ولی مهمترین مبارزات و پیروزیها در عرصۀ کسب حقوق ملی خلقهای ایران، مبارزات سال 1324 است که به تاسیس حکومت ملی آذربایجان وجمهوری مهاباد کردستان منجر گردید.

مبارزات خلقهای آذربایجان و کردستان در سال 1324 هم از نظر تکامل یافتگی نظری و سیاسی و تشکیلاتی و هم از جهت اتحاد عمل و هماهنگی میان خلقهای آذربایجان و کردستان نقطۀ عطف تاریخی مهمی را تحقق بخشیدند. نگاه کوتاهی به این تجربۀ غنی در مورد اهمیت و ضرورت اتحاد عمل خلق ها می تواند نقش مهم و مثبتی در شکل گیری ذهنیت تاریخی ایفا نماید.

در آن مقطع تاریخی مهم وحساس سالهای 1324 و 25 ، بیم و امید بر فضای سیاسی و اجتمائی کردستان و آذربایجان سایه افکنده بود. برای اولین بار در تاریخ ایران، خلقهای آذربایجان و کردستان توانسته بودند حکومت های خودمختار خود را تاسیس کنند. در چنین وضعیت حساسی، نمایندگان سیاسی حکومتهای نوپای خودمختار، در عین تلاش برای هم آهنگی و اتحاد عمل و فعالیت مشترک ، تلاش برای حل اختلافات دوجانبه را نیز در دستور کار قرار دادند.

به لحاظ جغرافیائی، در حد فاصل اراضی دو حکومت خودمختار، شهرها ، مناطق و دهاتی وجود دارند که کردها و آذربایجانی ها به طور مشترک و در جوار هم در آنها زندگی می کنند. در زمانهای گذشته، گاهی اوقات، در برخی از این مناطق میان فئودالها ودهقانان دو طرف اختلافات و درگیری هائی روی می داد که مورد سوءِ استفادۀ دولت مرکزی ضد خلقی قرار می گرفت. بلافاصله پس از استقرار حکومتهای خودمختار در آذربایجان و سپس در کردستان، فئودالهای مرتجع محلی و عوامل حکومت مرکزی، با حرکات موذیانه و به بهانۀ اراضی مورد اختلاف تلاش کردند درگیری های طایفه ای قدیمی را تشدید نموده و گروههائی از دو طرف را به جنگ وادار کنند. لیکن رهبری هوشیار حکومتهای خودمختار پس از مدت کوتاهی توانستند با همکاری و همیاری متقابل به این توطئه ها که با منافع هر دو خلق تضاد داشت، خاتمه دهند و امنیت و آرامش را در این مناطق مستقر سازند.

پس از استقرار حکومتهای خودمختار در آذربایجان و کردستان، یکی دیگر از توطئه های ضد خلقی دولت مرکزی و فئودالها و ملاهای مرتجع، ایجاد و تشدید دشواریهای اقتصادی در این مناطق بود. دولت مرکزی علاوه بر ایجاد دشواریهای مالی و پولی در اراضی این دو حکومت، تلاش نمود با ایجاد مشکلاتی در عرصۀ تولید و تجارت محصولات کشاورزی، دهقانان و اهالی این دو منطقه را به نارضایتی کشانده و آنها را به حرکات اعتراضی علیه حکومتهای خودمختار سوق دهد. از چنین اعمال کثیفی ذکر دو نمونه کافی است.

یکی از این اقدامات کثیف دولت مرکزی تلاش برای ایجاد قحطی مصنوعی نان در اراضی این دو حکومت خودمختار بود. برای اینکار دولت مرکزی با همکاری عوامل فئودالهای مرتجع محلی و به شیوه های مختلف، گندم تولید شده در آذربایجان و کردستان را جمع آوری و از این اراضی خارج می کرد. اهالی این مناطق می باید از فرط گرسنگی علیه حکومتهای خودمختار شورش می کردند.

کشت و برداشت تنباکو و چغندر و فروش آن به تجار و صادرکنندگان مقیم مراکز اقتصادی ایران از مهمترین منابع درآمد دهقانان و اهالی کردستان بود. در این مورد هم دولت مرکزی با همکاری عوامل مرتجع در بخش بازرگانی ، خرید و تجارت تنباکو و چغندر تولید شده در کردستان را مختل نمود تا دهقانان را در مقابل حکومت خودمختار به اعتراض و شورش وادار کنند.

در این موارد نیز حکومتهای ملی آذربایجان و کردستان با درایت وارد عمل گردیدند؛ از خروج گندم و غلات ضروری برای تامین اهالی جلوگیری گردید؛ با اتخاذ تدابیر مشترک و همکاری، راههای دیگری برای فروش و صدور تنباکو و چغندر یافتند. بدین ترتیب توطئۀ دولت مرکزی برای ایجاد گرسنگی و اخلال در تجارت محصولات کشاورزی خنثی گردید.

پس از تغییر دولت مرکزی و روی کار آمدن دولت حیله گر قوام السلطنه ، مذاکرات میان دولت مرکزی و دولتهای خودمختار افزایش یافته و وارد فاز جدیدی گردید. در مراحل اولیه، نمایندگان دولت مرکزی چنین مذاکراتی را به شکل جدا جدا با مقامات و نمایندگان گوناگون دولتهای خودمختار انجام می دادند. عوامل دولت مرکزی با توسل به این شکل از مذاکره ، تلاش می کردند به شیوۀ رذیلانۀ حکومت رضاخان و با وعده های "شیرین" میان مقامات مختلف دو حکومت خودمختار وحتی در درون هر یک ازحکومتها تفرقه ایجاد کنند، و آنها را علیه یکدیگر تحریک و مورد سوءِ استفاده قرار دهند.

ولی سرانجام با خردمندی رهبران دو حکومت خودمختار ، به ویژه قاضی محمد و سید جعفر پیشه وری، این نیرنگ ها نیز خنثی شد و حکومتهای خودمختار به سوی مذاکرات مشترک با دولت مرکزی پیش رفتند.

اقدامات مشترک و همیاری متقابل در عرصه های مختلف نهایتا به انعقاد قرارداد رسمی تفاهم و همکاریهای متقابل میان نمایندگان سیاسی اولین حکومتهای خودمختار دو خلق برادر منجر گردید.

در تاریخ سوم اردیبهشت 1325، هیات نمایندگی جمهوری کردستان به رهبری قاضی محمد و هیات نمایندگی حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری ، طی دیداری رسمی در شهر تبریز، مذاکرات همه جانبه ای انجام دادند. این دیدار برادرانه و مذاکرات صمیمانه و همه جانبه و وسیع با انعقاد قرارداد رسمی تفاهم و همکاریهای مشترک و متقابل در تمامی زمینه های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی میان دولتهای ملی و خودمختار آذربایجان و کردستان به پایان رسید.

یکی از مهمترین بندهای این قرارداد مشترک آن بود که "هر گونه حمله و تجاوز به هر یک از طرفین به معنای حمله به طرف دیگر است و طرفین موظف به دفاع از امنیت و ثبات یکدیگر در مقابل تهاجم دیگران هستند".

در آن مقطع تاریخی اوایل سال 1325 ، انعقاد این قرارداد توانست اطمینان خاطر و امید به آیندۀ این جنبش ها را در میان این خلق ها بیش از پیش تقویت نماید ، و همچنین برگ دیگری به کتاب تجربۀ غنی و تاریخی ضرورت و اهمیت اتحاد عمل خلق ها بیافزاید.

Go Back

Comment