آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

مریم میرزا خانی در گذشت

خبر کوتاه بود و کوبنده! جوان ترین دانشمند ریاضی ایران و جهان رخ در نقاب خاک کشید و ایرانیان را عزادار ساخت. ولی او حداقل از این شانس برخوردار بود که بیش از بیست سال از زندگی پربارش را به کاری مشغول شود که عاشقش بود.  اقبالی که همه ایرانیان از آن برخوردار نبوده اند!

اگر در یک تقسیم بندی کلی مهاجرت را به دو نوع ” جغرافیایی” و ” معرفتی” تقسیم کنیم می توانیم مریم را جزء دسته اول به شمار آوریم. تعداد زیادی از جوانان مستعد ایرانی که به دلیل مهیا نبودن شرایط و امکانات، رفتن را بر ماندن ترجیح می دهند و می کوشند تا بعد از طی مدارج علمی ارتباط خود را همچنان با محافل آکادمیک کشور حفظ کرده و به میهن خود خدمت نمایند. مریم به روایت دکتر نجفی در جرگه این افراد به شمار می رفت. اینان اگرچه طعم تلخ غربت را می چشند ولی از این بخت  برخوردارند که عاشقانه اهداف خود را در زندگی تعقیب نمایند. ولی بیش از این من سوگوار خیل عظیمی از استعدادهای ایرانی هستم که ناچارند تا به مهاجرت معرفتی دست یازند. از دانش آموزان کثیری که در نظام آموزش و پرورش کنونی استعدادهای شان کشف نشده، مدفون می شود! معلمانی که به جای مطالعه، مسافرکشی می کنند! پزشکانی که ساخت و ساز می کنند! مهندسانی که نگهبانی می دهند! … تا شاعران و نویسندگانی که هزینه چاپ کتابهای شان را ندارند! هنرمندانی که سفارشی کار می کنند! اساتیدی که از تدریس موثر محروم شده اند و … همگی ناچارند تا عشق و استعداد خود را به فراموشی بسپارند و برای گذران زندگی به کاری تکراری و بی ارتباط با علاقه خود مشغول شوند. اینان همان مهاجران ” معرفتی” هستند که در سطح وسیع تری جامعه را دچار خسران می سازند. و چقدر این روزها این چهره ها زیاد و آشنا هستند! امروزه همه ما به نوعی در صف این مهاجران ایستاده ایم

از پیام های مردی در تلگرام

Facebook
Telegram
Twitter
Email