header photo

آذربایجان در گذرگاه تاریخ

آذربایجان در گذرگاه تاریخ

گفتگویی با استاد محمدعلی فرزانه/ به کوشش دکتر حسین یحیایی

پیشگفتار

ایران سرزمین پهناوری است با تاریخ و تمدن کهن که ملل و اقوام گوناگون با ویژگی های فرهنگی، زبانی، دینی و جغرافیایی، چندین عصر در کنار هم زندگی کرده اند. در این مدت این سرزمین پهناور که روزگاری تمدن خویش را داشته به دفعات مورد تهاجم و تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته، تا مرحله انحطاط پیش رفته، بار دیگر همکاری این ملل به مثابه کشورهای مشترک المنافع آن را بازسازی کرده است.

همزیستی دراز مدت این اقوام و ملل در کنار هم باعث پیوند عمیق اقتصادی،اجتماعی و عاطفی بین آنها شده، با رشد سرمایه داری و شهرنشینی در چند دهه گذشته عمق بیشتری پیدا کرده است. از این رو پژوهش در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران نیازمند شناخت ملل و ویژگی آنهاست. آگاهی فرهنگی همراه با شناخت ظرفیت ها به برنامه های دقیق می انجامد که ضرورت رشد همه جانبه اقتصادی و سیاسی است. در این میان شرط لازم و ضروری برای ایجاد و گسترش همکاری بین واحدهای ملی و اقوام گوناگون در ایران گسترش آگاهی و نهادینه کردن دمکراسی است که در سایه آن خودآگاهی و خودشناسی تقویت گردد، غرور ملی که در چند دهه گذشته با اجرای سیاست های یگانه سازی ضربه سختی خورده است، بازسازی گردد.

در جهان امروز دگرگونی های ساختاری به سرعت رخ می دهد. شرکت های تولیدی و بنگاه های تجاری به هم پیوند می خورند. و خارج از اراده دولت ها به تولید و توزیع کالا و خدمات  می پردازند. از این رو به قدرتهای بزرگ و غیر قابل کنترلی تبدیل شده اند که با بهره گیری از فن آوری های نوین قادر به ایجاد دگرگونیهای بزرگ و عمیق در جهان هستند. در پی جهانی شدن اقتصاد، جهانی شدن سیاست نیز مطرح است. در این راستا، سازمانهای جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. جوامع و دولتهای آگاه به روند جهانی شدن به کنکاش پرداخته، اتحادیه های خود را بوجود می آورند. از یک سو دولت های اروپایی در پی ایجاد  اتحادیه مشترک اروپا از استقلال ملی خود صرف نظر می کنند، از سوی دیگر اتحاد و دولتهای فدرال که سالهای طولانی با هم بوده، در کنار هم زیسته اند، از هم پاشیده، هر کدام به راه خویش می روند. در برخی از این جوامع و کشورها ناسیونالیستهای افراطی با بهره گیری از شرایط موجود و احساسات ملی، قدرت سیاسی را در دست می گیرند و به آزار و اذیت ملل و اقوام کوچکتر می پردازند.

به هر حال شرایط نوینی در جهان در حال شکل گیری است. کشورها و جوامعی در مسیر رشد و ترقی قرار می گیرند که به ارزشهای جهانی بشر که محصول سالها مبارزه پیگیر انسان است، پای بند باشند. نهادینه کردن دمکراسی همراه با آزادی اندیشه و بیان یک ضرورت تاریخی است. کشورهای کثیرالمله با پرهیز از تنگ نظری ها و خود محوری ها و با استقبال از تکثرگرایی می توانند ظرفیت ها و امکانات موجود را گسترش دهند و مجموعه قدرتمند و کارآیی بسازند که جوابگوی نیازهای همه مردم و مجموعه اجتماعی باشد.

 آنچه برای سرزمین بزرگ ما، با منابع سرشار و فرهنگ چندگانه آن اهمیت دارد، نگرش نوین به واحدهای ملی است که زمینه ساز گسترش همکاری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین آنها بوده، با حفظ چندگانگی شرایطی بوجود آید که در نهایت همگرایی تدریجی تحقق یابد و اتحاد داوطلبانه با حق و حقوق یکسان برای همه ملل و اقوام صورت گیرد. اتحاد داوطلبانه با پروسه آزادی پیش می رود. کشورهائی که از نعمت ارزشمند آزادی بهره مند بوده اند توانسته اند پروسه ملت سازی خود را به سرعت به پایان رسانده در مسیر اتحادهای فراملی قرار گیرند. بنا براین فرهنگ سازی در جامعه چند فرهنگی ما نیازمند حفظ چندگانگی همراه با رشد آنهاست. در این راستا پژوهشگران علوم اجتماعی و واحدهای ملی برای شناخت ظرفیت های موجود تلاش خواهند کرد تا زمینه همکاری گسترده ملی و جهانی فراهم شود. مهاتما گاندی شخصیت برجسته و اندیشمند شرق می گوید: «من نمی خواهم خانه ام از هر سو با دیواری محدود شود و جلو پنجره هایم را گل بگیرند. من می خواهم نسیم فرهنگ همه سرزمین ها تا حد امکان از همه سوی خانه ام بوزد، اما در عین حال نخواهم گذاشت هیچ یک از آنها ریشه مرا از جا برکند». در جای دیگر به ضرورت شناخت فرهنگ و هویت اشاره می کند و ادامه می دهد:«جهان خانه من است و همه مردم برادر من، اما یک فرد جهانی نیز، باید زادگاه و ملیت، شکل و نام مشخصی داشته باشد». بنا بر این شناخت فرهنگ، تاریخ، زبان، دین و فولکلور واحدهای ملی و اقوام گوناگون که در سراسر ایران پراکنده اند برای همکاری و همزیستی مسالمت آمیز ضروری است.

ما بر این راستا بر آن شدیم که بار دیگر ویژگی های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آذربایجان را که یکی از واحدهای بزرگ ملی در ایران است مورد پژوهش قرار دهیم. ما براین باوریم که شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران با همکاری نزدیک و مسئولانه این واحدها میسر است. از این رو ظرفیتهای آنها باید مورد بررسی قرار گیرند. در چند دهه گذشته نه تنها از انباشت سرمایه در آذربایجان جلوگیری شده، بلکه فعالیت های فرهنگی نیز با موانع بزرگ و غیر قابل عبوری روبرو بوده اند. بنا بر این تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان نیازمند نگرش تازه ای است. سرعت عمل در کنکاش مسائل آذربایجان مانع از بحران هویت در این منطقه حساس خواهد شد و جلو چالش های اجتماعی را خواهد گرفت. ما با آگاهی و احساس مسئولیت و احترام به جامعه زحمتکش و روشنفکر آذربایجان که همواره نگهبان ایران بوده اند، تلاش کردیم تا بخشی از ناگفته های تاریخ، هنر و زبان آذربایجان را بازگو کنیم. زیرا سالها برخی از غرض ورزان، در تلاش بودند تا این زبان کهن و تاریخ آذربایجان که پر از رشادتهای مردم آن است به فراموشی سپرده شود.  در این راستا به سراغ زبان شناس برجسته و مبارز پیگیر و خستگی ناپذیر آذربایجان «استاد م – ع فرزانه» رفتیم. ایشان با روی باز و تشویق همیشگی از ما استقبال کرده، مقالات ارزشمند خود را در باره زبان ترکی آذری،گستردگی، توانایی و عملکرد آن در اختیار ما گذاشتند. تشویق و راهنمایی های بی دریغ استاد در شکل گیری این نوشته تعیین کننده بود. زیرا اجرای سیاست زبان واحد و اسیمیلاسیون در چند دهه گذشته نسل ما را از فرهنگ و زبان خود دور کرده، نوعی بی اعتنایی به زبان مادری رواج یافته است. از این رو ما شاهد پس روی و افت فرهنگی در بین واحدهای ملی بویژه در دو واحد عمده ایران، آذربایجان و کردستان هستیم. کودکان دبستانی در یادگیری و درک مفاهیم و معنی لغاتی که به زبان مادریشان نیست دچار مشکل هستند، از این رو علاقه چندانی به مدرسه نشان نمی دهند.

گفتار دیگر، کاوشی در تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آذربایجان است تا نکات دیگری از آن بازگوشود و تاریکی ها و ابهامات روشن گردد. بدون شک جنبش ملی و دمکراتیک مردم آذربایجان و حکومت یکساله آن نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی معاصر محسوب می شود. هر چند این جنبش به طرز بی رحمانه و خائنانه ای سرکوب شد و به شکست انجامید. ولی بازتاب آن هم چنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و ادبی ادامه دارد. در این راستا تلاش برخی از پیشتازان ادبی، سیاسی و اجتماعی این دوره مورد پژوهش قرار گرفته تا دیدگاه ها، جهان بینی ها و نوع نگرش آنها به جامعه روشن شود.

بار دیگر یادآور می شویم که هدف ما تاریخ نگاری و یا تفسیر آن نیست بلکه در تلاشیم تا موانع پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی واحدهای ملی را شناخته و ظرفیت های موجود در واحدها را مورد بررسی قرار داده تا پایه های جامعه چند فرهنگی برای پیشرفت های همه جانبه پی ریزی شود.

در این تلاش نیز از هم کاری صمیمانه و تشویق های همه جانبه دوستان بهره مند بودیم. جا دارد از همه آنها قدردانی شود زیرا نقد و تشویق آنها راهمان را هموار می کند. در این میان دوست مهربان و قدیمی مان دکتر شکور بابازاده در همه مراحل ناقد و یاورمان بوده، گفته هایمان را با صبر و شکیبایی تحمل و نقد کرده است که جای تشکر و قدردانی دارد.

... روشن است که پژوهش در مسائل اجتماعی و تاریخی خارج ازآن اجتماع مشکلات فراوانی دارد که از اهم آنها کمبود منابع و عدم شناخت روانشناسی توده هاست که پژوهش  در مورد آنها صورت می گیرد. در نتیجه با پایان کار هدف دلخواه و مطلوب که در آغاز پیش بینی می شود بدست نمی آید. از این رو با آگاهی به همه کاستی ها، کمبودها، ضعف ها و اشکالات دیگر که متوجه ماست براین امید و باوریم که زحمتکشان، روشنفکران و نخبگان واحدهای ملی در ایران قدم های لازم و ضروری را در راستای گسترش پژوهش های عمیق تر و همه جانبه تر بر دارند تا گامی دیگر برای هم کاری، هم یاری و دوستی واحدهای ملی و اقوام گوناگون برداشته شود.

سوئد، حسین یحیایی

ادامه دارد...

Go Back

Comment